loading...
پشت پرده ی قضایی
محمد مهرابی بازدید : 6 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
نام و نام خانوادگی نویسنده: دانشجوی حقوق محمد مهرابی موضوع: اعدام در ملاء عام چکیده ی مقاله: در جهان امروز قوانین باعث آن شده که انسان ها ماهیت رفتارهای انسانی خود را مطابق قوانین شکل دهند و عرف رفتار انسانی خود را به فراموشی بسپارند ،که گاهی از مواقع این رفتار ساخته شده به دست قوانین باعث آسیب جدی برای کل جامعه ی بشری است، هیچ انسانی از کشته شدن انسان دیگر نمی تواند لذت ببرد اما در اعدام در ملاءعام و تکرار مداوم آن باعث می گردد که انسان ها قساوت قلب و روح پیدا کرده و از کیفری چون اعدام نه تنها عبرت نگیرند بلکه لذت هم ببرند و بعضا آسیب های روحی روانی زیادی را هم ببار آورد که نسل آینده انسان را این آسیب ها تحدید می کند. مقدمه: هرچه بگندد نمک اش می زنند وای برآن روز که گَندد نمک اعدام یک مجازات قدیمی است که مورد توجه ادیان الهی و مکاتب حقوقی بوده است .قبل از اینکه مکاتب علمی حقوقی در غرب ظهور کند مذهب مسیح که بر پایه رافت و شفقت استوار بود با اعدام مخالفت میکرد اما باز هم برخی از روحانیون مسیحی مانند سن توماس داکن با اعدام موافق بودند .دانشمندانی که افکار آنها موجب پیدایش مکاتب علمی بود در این زمینه اتفاق نظر نداشتند . ژان ژاک روسو با اعدام به عنوان آخرین درمان مجرم موافق بود در حالی که بکاریا تنها در مورد خطرناک بودن مجرم یا عدم اصلاح آن با اعدام موافقت داشت. مکاتب علمی هم به عقیده واحدی نرسیدند مثلا لومبرزو از موسسان مکتب تحققی طرفدار اعدام بود در حالی که آنریکو فری از همان مکتب با آن مخالفت میکرد در دوران کنونی هم اعدام مخالفان زیادی دارد و قوانین کشور های مختلف به شکلهای متفاوتی با آن برخورد کرده اند. مهمترین اقدامی که برای حذف مجازات اعدام صورت گرفته است کنفرانس بین المللی سیراکیز ایتالیا بود که با امضای پروتکلی مقرر شد کشور های امضاءکننده پروتکل از اول مارس ۱۹۸۵ مجازات اعدام را در کشور های خود لغو کنند. این کشورها عبارت بودند از:اتریش-آلمان-سوئد-اسپانیا- بلژیک -هلند -پرتغال -ایسلند-لوکزامبورگ -یونان -فرانسه و دانمارک.حقوق اسلام وایران مجازات اعدام را پذیرفته است و برای جرایمی همچون محاربه- جاسوسی -خیانت به کشور- قتل با پاشیدن اسید -قتل با توزیع مواد خوراکی فاسد و... مجازات اعدام پیش بینی شده است. دلایلی که موافقان اعدام اقامه کرده اند آن است که با اعدام -مجرم به مجازات کامل میرسدو راهی برای فرار وی از مجازات باقی نمی ماند اعدام سبب میشود که دیگران بترسندو مرتکب جرم نشوند اعدام وسیله قوی در دست دولت است که جهت اقتدار خود از آن استفاده میکند و سرانجام اینکه سبب میشود مجرم که عضو فاسد جامعه است از جامعه طرد شود .حیات مجرم در مقابل حیات اجتماعی ناچیز است جامعه بایدحق اعمال هر گونه مجازاتی را داشته باشدو تفاوتی میان انواع مجازاتها نیست آمار نشان میدهد که حذف مجازات اعدام تاثیری در کاهش جرایم نداشته است و... متقابلا مخالفان اعدام چنین استدلال میکنند که اعدام هدف سودمندی مجازات را تامین نمیکند زیرا نه مجرم از آن واهمه ای دارد و نه مردم از آن درس عبرت میگیرند پس وقتی فایده ای بر آن مترتب نیست نباید اجرا شود لغو مجازات اعدام جرایم را کاهش میدهد گرفتن جان دیگران عملی مذموم و نا پسند است حق حیات را دولت و جامعه به انسانها نداده اند تا بتوانند آن را سلب کنند اگر قاضی در تصمیم خود اشتباه کرده باشد و حکم اعدام اجرا شده باشد راهی برای جبران اشتباه وجود ندارد(به این دلیل پاسخ داده اند که بسیاری از مجازاتهای دیگر نیز غیر قابل جبران است مانند شلاقی که به محکوم علیه زده میشود ) و جامعه خود در ارتکاب جرم نقش دارد و همه تقصیر بر دوش مجرم نیست بنابراین جامعه نمی تواند تقصیر خود را بر دوش مجرم انداخته واو را اعدام کند و سرانجام اینکه اعدام مجازاتی خشن است که با جامعه امروزی و فرهنگ موجود مردم سازگاری ندارد. من در یک روز تعطیل تابستانی در پارک خانواده های را دیدم که صبح خیلی زود، با فرزندان کوچک و بزرگ همه به شکلی که انگار به جهت پیک نیک آمده اند برای دیدن صحنه اعدام آمده بودند ، من بیش از آنکه به جلو توجه کنم و صحنه ی اعدام را ببینم به بچه ی شش یا هفت ساله توجه می کردم که صحنه را نگاه می کرد من بار اولم بود می دیدم که از صدای الله اکبر جمع پاهایم می لرزید اما آن بچه خیلی راحت که انگار اسباب بازی می بیند نگاه می کرد کم کم جلو رفتم و با پدر این بچه که بچه اش را سوار بر دوش اش کرده بود صحبت آغاز کردم گفتم من با این سنم وحشت کردم حاج آقا چرا این بچه را آوردی به من گفت : بچه من بار چندم که اعدام کردن می بیند خود بچه میخندید و میزد به سر باباش من الان بعد از گذشت چندین ماه از این واقع وقتی چهره و چشمان پسر بچه را بیاد می آورم می توانم حس کنم که اعصاب و روان پسر بچه تحت تاثیر قرار گرفته بود و حرکت دست بچه در ضربه زدن به سر پدر علامت تاثیر روانی این صحنه بر روان پسر بچه بود ، اما فکر که می کنم، نمی توانم بگم خنده ای پسر بی معنی بود چرا می خندید و ضربه می زد حالت اون پسر یجور عجیب بود ، خیلی دلم میخواس احساس بچه را از خود او بپرسم اما نشد پدر بچه می گفت میخواهم پسرام شجاع و دلیر بار بیاد، انگار اون رستم بود و پسرش سهراب و این صحنه وحشتناک میدان تعلیم شوالیه ها ، همین امر مبنای تحقیق برسی من برای درک حالت پسر به پیش بورد تا این مقاله را برای جامعه ی حقوق بنویسم . متن اصلی اعدام به عنوان مهمترین حرب علیه انسانیت و پایان دادن به حیاط بزهکاران اصلاح ناپذیر از دیرباز مورد بحث و گفتگو بوده و هست، موافقان این مجازات که دلیل خود را مبنی بر مشروعیت بخشیدن به این عمل مطرح ساخته اند، کیفر اعدام را هم عادلانه و هم پاسخگوی تخطی به نظام جامعه می دانند و اعدام را سَدّی محکم در مقابل تجاوزات دیگران می دانند و معتقد اند که مجازات اعدام با توجه به و جود ترس آن و رعب و وحشتی که این کیفر در دل اهالی جامعه می اندازد ، مانع از ارتکاب جرم می شود و موجبات تشفی خاطر بازماندگان بزه دیده و تسکین دردهای وارده بر زیان دیده می شود . اما در نقطه ی مقابل موافقان کیفر اعدام از مخالفانی چون ویکتور هو گو نویسنده مشهور کتاب بینوایان و سزار بکاریا و ... می توان نام برد، که مخالفان به مفید بودن و عادلانه بودن این کیفر اعتقادی ندارند و عنوان می کنند که چرا با وجود کثرت این مجازات همیشه با مجرمانی مواجهیم که جرایم مستحق مجازات اعدام را بی محابا و بدون ترس از این کیفر انجام می دهند (انسان ها که مجرم بلفطره نیستند)، به نکته ی مهمی که مخالفان این کیفر اشاره می کنند این است که اعدام کیفری بر گشت ناپذیر است که در صورت حصول آن دیگر راهی برای جبران آن پس از کشف اشتباه وجود ندارد سوال اساسی مخالفان ، چرا با وجود کثرت کیفر اعدام همیشه با مجرمانی مواجهیم که جرایم مستحق کیفر اعدام را بی محابا و بدون ترس از این کیفر انجام می دهند ؟ (is (my Point of view نقطه نظر به نظر من علت عدم وجود ترس از مجازات اعدام قساوت قلب مجرمین محکوم به کیفر اعدام است ،یعنی انسان به درجه ای از شقاوت و سیاهی قلب می رسد که حتی بد ترین صحنه ها را هم که تماشا می کند ذره ای ترس در دل خود راه نمی دهد و چه بسا لذت می برد و آن قدر جان انسان ها برایش بی ارزش می شود که حتی اگر جنایتی را مرتکب شود خود را سرزنش نمی کند و وجدانی راحت تر نسبت به دیگر انسان ها دارد و چه بسا چند نفر را می کشد و خمی هم در ابرو نمی آورد . Reason (The reason I say so is) دلیل طرف داران مکتب تحقّقی یا مجرم بالفطره که لومبرزو معتقد بود که غالبا با نشانه های جسمی و روانی در بزهکار مشخص می گردد و او را مستعد جرم می سازد زیرا جرم نتیجه اراده آزاد نیست و علامتی است از غرایز ابتدای که در مجرم نهفته است و در نظریه خود مطرح کرد که مجرمان (بالفطره) به واسطه ی خلل در وجودش بزهکار متولد می شود که این نظریه در برخورد با نظریه های مکاتب دیگر منسوخ شد. اما سوال چه طور می شود انسانی که با قلبی پاک متولد شده و به عکس گفته لومبرزو از بدو تولد مجرم نیست به چنین روحیه ای دست یابد که حتی برای جان انسان ها هم ذره ی ارزش قائل نباشد ؟ ج ، انسان از زمان انعقاد نطفه تا زمان مرگ مراحلی را طی می کند و در طی این مراحل همواره در شرایط مختلف قرار می گیرد و این شرایط را زندگی اجتماعی می آفریند که چه طور حیاط خود را ادامه دهد روانشناسان معتقد اند که دیدن صحنه های وحشتناک توسط مادر بر جنین تاثیر روانی می گذارد البته در مورد های هم باعث آسیب جسمی روانی جدی بر جنین می شود و حتی معتقد اند دیدن صحنه های وحشتناک (اعدام) بر شقاوت جنین در سن جوانی و نوجوانی نمایان می شود یعنی جنین مادرانی که صحنه های وحشتناک را دیده اند همین کودک نسبت به کودکان دیگر که مادران آنان در ایام بارداری صحنه های وحشتناک را ندیده اند جسور تر و از شقاوت بیشتری برخوردار اند و به همین دلیل دیدن صحنه های وحشت آفرین را برای زنان باردار منع می کنند اما من در تحلیل های خیش دیدن صحنه های وحشت آفرین را برای کلیه ای افراد منع می کنم (همان طوری که در روایت آمد که شغل قصابی حیوانات را پیشه نکنید که باعث قساوت قلب شما می شود و اگر پیشه کردید در هنگام سر بریدن حیوان، به او نگاه نکنید )، و دلیلی را که می آورم آن است که انسان دارای حافظه است و این قدرت را دارد که صحنه ها را در حافظه ی خود ذخیره کرده و هر از چند گاهی آن را برای خود مرور کند مثال : اگر زنی قبل از بارداری صحنه ی وحشتناک اعدام (یا هر صحنه ی وحشتناک دیگری) را ببیند ،کافی است که در ایام بارداری فقط یکبار آن را برای خود مرور کند تا تاثیر روانی خود را بر جنین بگذارد و این همان است که لومبرزو خلل در وجود بزهکار تعبیر کرد است . «"آلبرت بندورا"، نظريه ‌پرداز يادگير ي اجتماعي معتقد است كه انسان وقتي خشم را مشاهده مي‌كند اگرچه ممكن است آن‌را بروز ندهد اما آن را ياد مي‌گيرد و بدين ترتيب الگوي پرخاشگري در فرد دروني مي‌شود، در اين شرايط اگر انگيزه بروز پرخاشگري ايجاد شود آن‌را بروز مي‌دهد.»، كرد ميرزا با يادآوري نظريه تاخيري پرخاشگري مي‌گويد: «هر نهادي كه در جامعه گوياي مجازات آدم‌هاي پرخاشگر باشد مانند يك شمشير دولبه عمل مي‌كند، ممكن است يك لبه اين شمشير، مايه عبرت برخي باشد اما لبه ديگر آن، دامن زدن به جو پرخاشگري در جامعه است.» با این تفاسیر آیا اعدام یک حربه علیه انسانیت و صحنه ای وحشت آفرین نیست ؟ چرا آنرا در ملاء عام اجراء می کنند ؟شما در پاسخ به من حتماً می گوید برای این که همه گان ببینند و درس عبرت بگیرند ، حال آیا دیدن صحنه ی اعدام یک نفر برای همه گان عبرت است؟ یعنی تاثیری جز عبرت ندارد! آیا کودکان کم سن و سال هم عبرت می گیرند ؟ آیا زنان (باردار و غیر باردار) هم عبرت می گیرند ؟ آیا به غیر از عبرت هیچ اثر دیگری در انسان ندارد ؟ آیا دیدن این صحنه بر جنین اثر نمی گذارد ؟ آیا کودک 6 ساله اگر این صحنه را ببیند فقط عبرت می گیرد و قساوت روح و قلب پیدا نمی کند ؟ اصولا انسان ها ذرّه ذرّه قصید القلب می شوند برای بار اول که صحنه ای را مشاهده می کنند تا مدت ها در فکر و عذاب و رنج از دیدن آن صحنه است اما برای بار دوم با قساوت تمام تماشا می کند و حتی لذت هم می برد و برای بار سوم از شدت هیجانی که با دیدن این صحنه برای فرد دارد از فرسنگ ها فاصله هم برای دیدن این صحنه می رود ، و این در حالی است که دین مبین اسلام حتی تماشای کُشته شدن حیوانات را هم منع نموده است. چه رسد به انسان! Examples نتیجه گیری آیا این پسر که در سن شش یا هفت سالگی صحنه اعدام را برای دوم است که با پدر می بیند اگر تا سن 15سالگی ، چندبار این صحنه را ببیند خود این پسر دیگر از کشتن انسانی عبا میکند؟ آیا روان بشر بر نطفه و جنین تاثیر نمی گذارد؟ آیا قانونی که خود موجبات قساوت قلب و روح را در افراد می آفریند(بعضا از رحم مادر) و هر بار با تکرار این مجازات (اعدام )در جامعه آن را آبیاری می کند تا پرورش یابد می تواند سدی محکم در برابر تجاوزات دیگر افراد باشد در حالی که بی باکی و نترس بودن را خود قانون پرورش داده است . من با شهامت بالا می گویم که تمام متهمین محکوم شده به کیفر اعدام خصوصا قصاص نفس قساوت قلب و روح در مغز و روان آنها موج می زند، که این قساوت و شقاوت کشتن انسان را، زندگی در اجتماع ، قوانین به آنها هدیه داده که سهم قانون در این هدیه بیشتر سایرین (خانواده ، رفیق ، مذهب مثل قمه زنی و سایر رفتارهای خشونت آمیز) است . پیشنهاد 1_در اوایل انقلاب رفتار و قانونی بر جامعه حاکم بود که جامعه نیاز مبرم به اعمال مجازات های اسلامی در ملاء عام مثل شلاق برای شرب خمر داشت، همچنین اعدام های خشن مثل سنگسار برای زنا، چون مردم باید فرق قانون شاها شاهی با قانون اسلامی را می فهمیدند و حاکم اسلامی وظیفه داشت حق مردم مظلوم را از ظالم بگیرد و حکومت اسلامی باید ذره چشمی به مجرمین نشان میداد تا بتواند امنیت را به نحو احسن برقرار کند ، برای همین اعدام ها را در ملاء عام زیاد اجراء می کردند تا با ترسی که ایجاد می کند از تکرار این قبیل جرایم جلوگیری کند ، اما متاسفانه مدیریت کامل بر اجرای صحیح نداشته که از خود به پرسد چرا کودک این صحنه را تماشا کند چرا مادران باردار؟؟؟ ، اما اکنون امنیت به فضل خدا بر قرار است و مردم بر قراری قوانین اسلامی را کاملا درک می کنند و می دانند که حکم خداوند در دفاع از آنهاست و قانون مدافع مظلوم است پس ما نیاز به اجرای این کیفر وحشت آفرین در ملعه عام نداریم . 2_پس انسان به دلیل آنکه دارای حافظه است و می تواند تصاویر را در حافظه ی خود ذخیره کند و آن را مرور کند( حافظه ی کوتاه مدت و بلند مدت) پس دیدن و مرور و یاد آوردن صحنه های وحشتناک بر نطفه و جنین تاثیر منفی می گذارد و باعث خلاق و بروز برخی مشکلات روحی در افراد از بدو تولد می شود. که از نمونه های آن می توان به پر جسارت تر بودن کودکان از بدو تولد اشاره کرد. 3_دیدن صحنه های وحشتناک مثل اعدام نباید برای عموم همه ای افراد آزاد گذارده شود و حداقل از حضور زنان و کودکان تا سن قانونی و افراد مسن باید جلو گیری شود و خیلی بهتر بود این مجازات فقط در برابر چشم گروهی خاص آنهم زندانیانی که جرایم سنگین انجام داده اند (مجرمینی که حالت خطرناک دارند اجراء شود) بازهم نه در برابر چشم همه ی زندانیان فقط گروهی خاص . موارد نیاز به ویرایش :............ حافظ وظیفه ی من گفتن است بس منابع ۱بكاريا، سزار، (1380)، رساله جرايم و مجازاتها، ترجمه محمد علي اردبيلي، نشر ميزان، تهران، چاپ چهارم ۲نوربها، رضا (1386). زمینه حقوق جزای عمومی. تهران: انتشارات گنج دانش ۳منتسکیو (1355)،روح القوانین،ترجمه علی اکبر مهتدی،نشر امیرکبیر چاپ 7 ۴برک، لورای؛ روان‌شناسی رشد، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران، نشر ارسباران،1384،نوبت چهارم، ۵احدی، حسن و جمهری، فرهاد؛ روان‌شناسی رشد2، تهران، نشر بنیاد، 1384، چاپ پنجم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 95